سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بزرگترین مشکل انبیاء، عدم پذیرش معاد

متاسفانه بزرگترین مشکل انبیاء با امت هایشان، عدم قبول معاد از سوی آنها بوده است، و این مانعی بزرگ در مسیر تلاش برای هدایت بشر بوده است.

معاد یعنی زندگی پس از مرگ و بشر از دیر باز بخاطر مسولیت بزرگی که از این جهت بر عهده او گذاشته می شد از قبول این امر مهم گریزان بوده است، مسولیت بزرگ همان دقت در اعمال و طرز بر خود با دیگران بود با این تفاوت که اعمال خوب یا بد او ثبت می شود و هنگام وقوع معاد شخص پاداش یا عذاب خواهد دید، بعبارت دیگر حس راحت طلبی و گریز از قبول مسولیت مانع بزرگی در برابر پذیرش معاد بود.

یا آنکه بعضی از انسانها بر خلاف فرهنگ قرآن مرگ را مانند هیولایی می پنداشتند که انسان را می بلعد در حالی که پایان کار انسان است، اما قرآن می فرماید: این انسان است که مرگ را می چشد و انسان نیست و نابود نمی شود بلکه از جهانی بسوی جهان بالاتر قدم بر می دارد.


همراهی اولیاء در ورزش و بازی کودکان

از نظر اسلام کودک باید در بازی کردن آزاد باشد، به شرط آنکه ورزشهای خطرناک نکند، در ورزش افراط ننماید، به خود زیان نرساند، مزاحم دیگران نشود و حقوق دیگران را رعایت کند.لازم است اولیاء نیز به گونه ای اوقات خود را برنامه ریزی کنند که ساعتی در روز را با کودکان خود بازی کنند. بازی اولیاء با کودکان برای آنان بسیار لذتبخش است و کودک بازی او لیاء با خود را، علامت محبت آنان نسبت به خود می داند و بازی با والدین را بسیار دوست دارد.

حضرت علی (ع)طی روایتی می فرمایند:هر کس کودکی دارد خود نیز باید کودک شود.(1)

جابر می گوید : دیدم که رسول خدا(ص) با دست و پا راه می رفت،در حالی که حسن و حسین بر پشتش سوار بودند و می فرمود:

شتر شما بهترین شترها و شما بهترین سوار هستید(2)

پیامبر اکرم(ص) در روایتی فرموده اند:

هر کس کودکی دارد خود نیز باید تظاهر به کودکی نماید.(3)

چنانکه بیان شد، رهبران دینی ما نه تنها کودکان را به واسطه کارها و بازیهای کودکانه ، سرزنش نمی کنند،بلکه به والدین آنها نیز توصیه می نمایند،خود کودک شده و با کودکانشان به بازیهای کودکانه بپردازند و خود آنها نیز چنین می کرده اند.

در سیره پیامبر اسلام(ص) می خوانیم:

آن بزرگوار با نوه های خردسال خود بازی می کرده و حتی مرکب آنان می شده و آنان را به دوش می گرفته است. أسلم می گوید:

من حسن و حسین(ع) را دیدم که بر شانه های پیامبر(ص) سوار شده اند به آندو رو کرده و گفتم:چه مرکب راهواری دارید. در این لحظه پیامبر(ص)مرا خطاب ساخته و فرمود: و چه سواران نیکوئی(4) .

همچنین در روایتی چنین می خوانیم:

گاه اتفاق می افتاد، آن حضرت در حال نماز بوده و همینکه سر به سجده می گذاشت دو نوه بزرگوار ولی کم سن وسال او حسن و حسین علیهما السلام بر پشت او سوار می شدند و به بازی و شوخی می پرداختند . آن حضرت نه تنها آنها را منع نمی فرمود، بلکه آنقدر سجده را طولانی می کردند تا خودشان به میل خود پایین بیایند. جالبتر اینکه گاهی خود آن حضرت دو نوه خردسال خود را به کشتی گرفتن وا داشته و سپس به تشویق آنان می پرداخت.

در روایت آمده است:

شبی پیامبر کرامی اسلام(ص) به خانه فاطمه زهرا علیها سلام وارد شدند. امام حسن (عو امام حسین(ع) نیز که در سنین کودکی بودند، به همراه ایشان بودند. آن حضرت به آن دو فرمودند: بپا خیزید و باهم کشتی بگیرید.

آنها نیز برخاسته و به کشتی گرفتن پرداختند، زهرا علیها سلام برای انجام کارهای منزل از اتاق خارج شدند وقتی بازگشتند؛ با کمال تعجب دیدند که پیامبر(ص) امام حسن(ع) را تشویق نموده و می فرماید:

حسن، حسین را محکم بگیر و به زمین بزن. حضرت زهرا (علیها سلام) با تعجب عرض کرد: پدر جان این بسیار عجیب است که شما پسر بزرگتر را تشویق می کنید تا پسر کوچکتر را شکست دهد ؟

پیامبر(ص) فرمود: دختر جان آیا تو راضی نمی شوی من بگویم. حسن! حسین را بزمین بزن. در حالی که حبیب من «جبرئیل» می گوید: ای حسین!حسن را محکم بگیر و بزمین بزن.(5)

1.وسایل الشیعه،ج15،ص203

2. بحارالانوارفج42،ص285

3. وسائل الشیعه،ج15،ص203

4.اعیان الشیعه،ج4

5. بحارالانوار،ج103،ص189 


محبت

فرزند وقتی ازدواج می کند محبتش نسبت به پدر و مادر نصف می شود، بعضی کلا والدین رو فراموش می کنند.

چرا بعد ازدواج رابطه انسان با خواهر و برادراش سرد میشه؟

تا حالا همسایه یا کسی رو داشته اید که خیلی باهاش مأنوس باشین، ولی بخاطر دوری و غیره خود بخود فراموش بشن؟

ما ناگزیریم بعضی دوری ها، سختی ها، نامهربانی ها رو تحمل کنیم ،ولی تکیه گاه همه انسانها خداوند متعال می باشد، اوست که به ما توصیه می کند دلی را شاد کنیم،صله رحم کنیم و به پدر و مادر و دوست وهمسایه نیکی کنیم، پس با وصل شدن به خدا انسانها به یگدیگر نزدیکتر می شوند.


چرا عده ای منکر معاد هستند؟

اسکلت

از نظر قرآن کریم علت عدم اعتقاد به معاد شبهه عملی می باشد که در بعضی از اشخاص وجود دارد:

بیان آن:

شبهه علمی آن است که چگونه خداوند اجزای پراکنده را دوباره جمع می‌کند و به آنها حیات می‌بخشد. انسان وقتی مُرد ذرّات بدنش در سرتاسر زمین پراکنده و گم خواهد شد: "و کانوا یقولون ءإذا متنا و کُنّا تراباً و عظاماً ءإنّا لمبعوثون. أوَ اباؤُنا الأوّلون."(1) خداوند در پاسخ چنین شبهه‌ای می‌فرماید: ما به این کار توانمندیم نه تنها استخوان‌ها (عظام) را بلکه آنچه قسمت مهم بدن را نیز تشکیل می‌دهد؛ برمی‌گردانیم، بلکه خطوط ظریف سر انگشتان را نیز به حالت اول باز می‌گردانیم. خدایی که اوّلین بار آنان را آفرید خلقت دوباره آنها برای او سهل و آسان است: "بلی قادرین علی أنْ نُسوّی بَنانهُ"(2)؛ اینان می‌پندارند ما دیگر بار استخوان‌های پوسیده‌‌ آنان را جمع نمی‌کنیم، آری ما قادریم حتی سر انگشت آنان را با همه ویژگی‌هایش دوباره درست کنیم.

پی‌نوشت‌ها  :

1- سوره‌‌ واقعه، آیات 47 ـ 48  .

2- سوره‌‌ قیامت، آیه‌‌ 4  .

 


مرده ها می خندند یا می گریند

تا حالا فکر کرده اید که بین مرده ها و زنده ها چه تفاوتی وجود دارد؟؟؟

کدامشان برنده است زنده ها یا مرده ها؟؟؟

در جواب این سوالها چنین می توان گفت: آنها خیلی بیشتر از ما نسبت به خود و جهان پیرامونشان آگاهی دارند ومطمئنا پاسخ این سوال را بهتر از ما می دانند که از کجا آمده اند و به کجا خواهند رفت و آمدنشان بهر چه بوده است.

چند فرق بزرگ بین زنده ها و مرده هاست:

1. شیطان دیگر کاری به مرده ها ندارد و نمی تواند منحرفشان کند، موانع پذیرش معاد از هوس ها گرفته تا حرص و طمع و شهوت از آنها دست برداشته ولی زنده ها هنوز مبتلا به موارد مذکور هستند .

2. علم مرده ها نسبت به ما یقینی تر و وسعتش نیز بیشتر است زیرا آنها به عالم برزخ علم دارند و بهتر از زنده ها  نیز به عالم دنیا علم دارند .

3. زنده ها مبتلا به غفلت هستند در حالی که مرده ها را لحظه ای غفلت فرا نمی گیرد .

4. آخرین فرق فرصت است،مرده ها دنیا را سپری کرده اند و به آنجا رسیده اند،به تعبیر دیگر آنها تایم مسابقه را گذرانده اند،یا بازنده هستند یا برنده،برنده هایشان خوشحال و خندان و بازنده هایشان نالان و گریان هستند بنابراین بازنده هایشان افسوس ها دارند، ولی انسانهای زنده در حال مسابقه هستند آنها هستند که می توانند سخاوت یا شقاوت را در این نبرد بزرگ به اختیار خود،بدست آورند.

ولی با اینهمه خطاب مردگان به زنده ها این است:هر کس از شما بهتر بتواند موانع پذیرش معاد را بشناسد و بتواند آنها را از بین برده یا کنترل کند او در این مسابقه ی سعادت و شقاوت، پیروز تر خواهد بود.